گول خوردن. فریفته شدن: کرا در جهان هست هوش و خرد کجا او فریب زمانه خورد؟ فردوسی. فریب گنبد نیلوفری مخور که کنون اجل چو گنبد گل برشکافت عمدا. خاقانی. نه آیین عقل است و رای و خرد که دانا فریب مشعبد خورد. سعدی. فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر. (گلستان سعدی)
گول خوردن. فریفته شدن: کرا در جهان هست هوش و خرد کجا او فریب زمانه خورد؟ فردوسی. فریب گنبد نیلوفری مخور که کنون اجل چو گنبد گل برشکافت عمدا. خاقانی. نه آیین عقل است و رای و خرد که دانا فریب مشعبد خورد. سعدی. فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر. (گلستان سعدی)
پیش آوردن آوردن، یافتن حاصل کردن، فراهم آوردن گرد کردن جمع کردن: فراز آورد گونه گون سیم و زر، کشانیدن به جایی یا بسوی چیزی، فرود آوردن، پدید آوردن، بالا کشیدن برآوردن
پیش آوردن آوردن، یافتن حاصل کردن، فراهم آوردن گرد کردن جمع کردن: فراز آورد گونه گون سیم و زر، کشانیدن به جایی یا بسوی چیزی، فرود آوردن، پدید آوردن، بالا کشیدن برآوردن